سپیدار خبر
 

سپیدارخبر: گزارش ویژه؛


اشتون کارتر در دولت کلینتون و همچنین در سال 2006 بر بمباران تأسیسات هسته‌ای کره‌شمالی تأکید کرده بود؛ اما در مورد ایران معتقد است "تهدید" جواب نمی‌دهد. او در عین حال برنامه هسته‌ای غیرنظامی‌ ایران را نیز تهدیدی برای امنیت منطقه می‌داند. در این گزارش با گزینه جدید اوباما برای هدایت پنتاگون بیشتر آشنا خواهید شد.
گروه گزارش ویژه سپیدار خبر- از مشرق، از زمانی که زمزمه استعفای چاک هیگل، وزیر دفاع سابق آمریکا در اخبار انتشار پیدا کرد اشتون کارتر به عنوان گزینه پیشنهادی او مطرح شد و به نظر می آمد که دیر یا زود باراک اوباما رییس جمهور آمریکا او را جایگزین هیگل کند. چند روز پیش یعنی جمعه، یک هفته پس از اعلام رسمی استعفای هیگل، این گمانه زنی ها به واقعیت پیوست و رییس جمهوری دموکرات آمریکا چهارمین گزینه پیشنهادی خود برای رهبری پنتاگون را پس از رابرت گیتس، لئون پانتا و چاک هیگل معرفی کرد.
 
گزینه جدید ریاست پنتاگون را چقدر می شناسید؟

سوابق کارتر

اشتون بالدوین کارتر 60 ساله، قبل از معرفی اوباما به عنوان گزینه پیشنهادی برای وزارت دفاع هیچ گاه در لباس رزم دیده نشده است در حالی که هیگل گروهبان ارتش آمریکا در جنگ ویتنام بوده و دو بار نیز مجروح شده بود. همچنین اگر چه هیگل دوبار از ایالت نبراسکا به سنای آمریکا راه یافته بود، اما کارتر هیچ گاه در این حد در فعالیت‌های حزبی درگیر نشده است.

 

 

 

کارتر که دارای مدرک دکترا در رشته فیزیک نظری است در دانشگاه سنت‌جان آکسفورد و در دانشگاه ییل آمریکا تحصیل کرده است. تحصیل‌کرده‌های کمتر سیاسی شدیداً مورد علاقه اوباما هستند و این انتخاب اخیر نیز همین مسأله را نشان می‌دهد. کارتر همچنین سابقه خوبی در وزارت دفاع دارد:

  • در سال‌های بین 1993 تا 1996 دستیار وزیر دفاع در امور استراتژیک جهانی بود و در این سمت اقدامات مؤثری را مدیریت کرد از جمله سیاستگذاری در زمینه تعامل با کشورهای استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی، و سیاست گذاری در قبال تلاش‌های کره‌شمالی در حوزه تسلیحات هسته‌ای.
  • اشتون کارتر، در دوره نخست ریاست جمهوری باراک اوباما به مدت دو سال و نیم مشاور عالی وزارت دفاع بود. او که متخصص فناوری نظامی و تسلیحات هسته ای است، در سال‌های 2009 تا 2011 معاون امور خرید تجهیزات و لجستیک بود و مسئولیت خرید تسلیحات وزارت دفاع را هم بر عهده داشت. وی همزمان بر روی چند پروژه ی تسلیحاتی پرهزینه از جمله بازسازی اف-35 کار می کرد.
  • وی از سال 2011 تا دسامبر سال گذشته یعنی 2013 میلادی به عنوان قائم مقام وزیر دفاع در پنتاگون حاضر بود تا اینکه بازنشست شد.
در دوران معاونت در وزارتخانه در سال های 2011 تا 2013، کارتر مسئله مهم کاهش بودجه وزارت دفاع را مدیریت کرد امری که هیگل در روزهای پایانی وزارتش با آن مخالف بود.
 
گزینه جدید ریاست پنتاگون را چقدر می شناسید؟
چاک هیگل وزارت دفاع را ترک کرد تا بیش از این به ستاد جنگ تبدیل نشود

مروری بر برخی مواضع کارتر

سرمقاله نیویورک تایمز در اولین جملاتش، کارتر را کسی می‌داند که احتمالاً «از بکارگیری گسترده‌ترِ قدرت آمریکا دفاع خواهد کرد». کارتر نسبت به پرونده هسته‌ای کره شمالی مواضع تندی داشته است. به طور مثال در همان زمانی که در دولت بیل کلینتون بر روی پرونده کره شمالی کار می‌کرد پیشنهاد بمباران راکتور اتمی کره شمالی را برای جلوگیری از دستیابی این کشور به بمب اتمی را داده بود. وی در سال 2006 نیز گفته بود «آمریکا باید فوراً باید قصد خود را برای بمباران و نابودسازی پایگاه موشکی تاپودونگ در کره شمالی اعلام کند پیش از آنکه آن موشک ها پرتاب شوند.»

 

با این حال به نظر می رسد اشتون کارتر درباره ایران تمایلات متعادلی مانند اوباما داشته باشد هر چند در مواضع رسمی خود به عنوان عضو یا دبیر دپارتمان دفاع، نماینده سیاست آمادگی جنگی آمریکا بوده و خواهد بود. وی پیش از این گفته بود بازدارندگی و تهدید ایران جواب نمی‌دهد چون این کشور «دارای ایدئولوژی افراطی» است و حتی ادعا کرده بود که برنامه هسته‌ای غیر نظامی ایران هم تهدیدی برای کل منطقه است، با این حال اقدام نظامی باید بخشی حیاتی از «استراتژی جامع» علیه ایران باشد. در واقع وی معتقد است که استفاده از گزینه نظامی به تنهایی در باره ایران کاربرد ندارد و راهبردی کامل شامل المان‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی برای به نتیجه رساندن موضوع هسته‌ای ایران مطرح کرده بود.

 

 

 

وی پیشتر در نشستی درباره اشاعه تسلیحات هسته‌ای اظهارات ضد ایرانی خود را مطرح کرد. وی در اظهارات خود موشک‌های بالستیک ایران را مورد هدف قرار گرفت و ابراز کرد که افزیش ظرفیت موشکهای بالستیک ایران تهدیدی برای کشورهای منطقه و جهان است و منابع نفتی کشورهای حوزه خلیح فارس است.

اوباما روز جمعه در کاخ سفید، این استاد فیزیک و مدیر بازنشسته وزارت دفاع را به عنوان فردی «نوآور و تحول‌خواه» معرفی کرد که می‌تواند سریعاً با چالش‌های امنیتی در خاورمیانه، شرق اروپا و دیگر مناطق دست و پنجه نرم کند. او که سوابق کارتر را به تفصیل، تشریح کرده و او را مورد قبول و تحسین هر دو حزب آمریکا معرفی کرد، اضافه نمود: «زمانی که ما درباره این سِمَت صحبت کردیم درباره چگونگی اتخاذ تصمیم‌های هوشمندانه نیز گفتگو کردیم دقیقاً به این خاطر که چالش‌های زیادی پیش روی آمریکاست.»

 

گزینه جدید ریاست پنتاگون را چقدر می شناسید؟

کارتر در جلسه اعلام نامزدی خود برای وزارت دفاع، با ژست علمی خود خطاب به اوباما قول داد توصیه‌های راهبردی و نظامی وی منصفانه و صادقانه باشد

به دنبال اظهارنظرهای متعدد ضد ایرانی کارتر، رژیم صهیونیستی مواضع حمایتی از وی دارد و در گزارشی اعلام کرده است که استفاده از تهدید نظامی توسط کارتر در به نتیجه رساندن مذاکرات هسته‌ای ایران موثر خواهد بود.  

چرا چاک هیگل رفت

علت استعفای چاک هیگل اختلاف با رییس جمهوری آمریکا بر سر نحوه برخورد با داعش و افغانستان و همچنین بودجه نظامی پایین بود. گفته می‌شود وزیری که قرار بود دخالت‌های نظامی آمریکا را در جهان کاهش دهد، مدتی بود که در حال افزایش درگیری‌های نظامی آمریکا بود. از این رو سیاست دفاعی اوباما بدون استعفای هیگل پیش نمی‌رفت. سوزان رایس مشاور امنیت ملی اوباما احتمالاً مهمترین نقش را در سرنگونی هیگل داشته است. وی و هیگل به ویژه از ماه گذشته بر سر سیاست آمریکا در سوریه با یکدیگر درگیر هستند با این حال موضوعاتی چون میزان بودجه دفاعی نیز میان آنها را شکرآب کرده بود.

هیگل بر این باور بود که اگر آمریکا با بشار اسد وارد چالش جدی نشود، متحدان آمریکا در این کشور به سمت سیاست رادیکال داعش کشیده می‌شوند. بنابر این بودجه وزارت دفاع باید برای تأمین این عملیات افزایش یابد. اما رایس قائل به درگیری بیشتر در سوریه و عراق نبوده و نیست و اوباما نیز با وی موافق است. شاید در آغوش گرفتن رایس توسط اوباما در انتهای جلسه اعلام نامزدی کارتر، همین را نشان می‌داد.


گزینه جدید ریاست پنتاگون را چقدر می شناسید؟
سوزان رایس مشاور اوباما در امنیت ملی، نقش اصلی را در تغییر وزیر دفاع، بازی کرد

فرآیند انتخاب وزرا در آمریکا

در آمریکا "وزیر" - Minister- نداریم. در آنجا ادارات قوه اجرایی یعنی همان دولت، «دپارتمان» نامیده می‌شوند و وزرا نیز «دبیر دپارتمان» Secretary of Defense- . یعنی همه دپارتمان‌ها به عنوان یک سازمان واحد به نام «دولت فدرال» تحت ریاست رئیس جمهور است و رئیس جمهور برای هر دپارتمان، دبیری تعیین می‌کند. با این حال رئیس جمهور باید دبیرهای پیشنهادی خود را بر مبنای اصل قانونی «مشورت و موافقت» به سنا معرفی کند. این اصل که در بند دوم از بخش دوم از فصل دو قانون اساسی آمده است مقرر می دارد رئیس جمهور برای امضای معاهدات، تعیین دبیران دپارتمان، تعیین سفرا و همچنین سایر مناصب عمومی مثل قضات دیوان عالی فدرال و 93 وکیل ایالات متحده (که هر یک نماینده دولت فدرال در یکی از مناطق قضایی آمریکا است) باید با سنا مشورت کند و موافقت آن را جلب کند. این بدان معنا است که نامزد جدید وزارت دفاع یعنی کارتر نیز باید موافقت کمیسیون سرویس‌های نظامی در سنا و سپس موافقت اکثریت سنا را جلب کرده و پیش از آغاز کار خود نیز در سنا سوگند یاد کند.

نخستین دپارتمان‌ها به دوره ریاست جمهوری جورج واشنگتن بر می گردد. وی که 1789 تا 1797 رئیس جمهور آمریکا بود و نقش چشمگیری در حل جنگ داخلی این کشور داشت، توماس جفرسون را به عنوان «دبیر دولت» یا همان وزارت خارجه خودمان، الکساندر همیلتون را به عنوان «دبیر خزانه» یا رئیس بانک مرکزی خودمان و هنری ناکس را به عنوان «دبیر جنگ» یا همان وزارت دفاع معرفی کرد. دپارتمان‌های کنونی دولت فدرال آمریکا عبارت است از: امنیت سرزمینی، امور بازنشستگان، آموزش، انرژی، حمل و نقل، مسکن و توسعه شهری، بهداشت و خدمات انسانی، کار، دارایی، کشاورزی، داخلی (= کشور)، دادستانی کل، دفاع، خزانه‌داری و دولت (=امور خارجه).

اشتون در راه سنا

کارتر که در دوره دو رئیس جمهوری دموکرات در پنتاگون فعالیت کرده، مورد استقبال برخی جمهوری خواهان هم قرار گرفته و همان‌طور که تایم پیش بینی کرده است، انتظار می‌رود او به راحتی مورد تائید سنای تحت کنترل جمهوری خواهان در ابتدای سال 2015 قرار بگیرد. با این وجود، جمهوری‌خواهان ممکن است از جلسه معرفی کارتر برای به چالش کشیدن اوباما بهره‌برداری کنند.

سناتور جمهوری خواه لیندسی گراهام، در همین زمینه گفته است اشتون کارتر دانش و توانایی خدمت به عنوان وزیر دفاع در این شرایط سخت را دارد ولی فکر می‌کنم او در جلسه رای اعتماد با سوال‌های سختی درباره شکست سیاست امنیت ملی رئیس جمهور اوباما روبرو شود. با این وجود، انتظار دارم او تائید شود و رای اعتماد بگیرد.

گزینه جدید ریاست پنتاگون را چقدر می شناسید؟
میز جلسات کابینه، با همه بحث های کم و بیش پیچیده ای که ممکن است بر سر آن مطرح شود، بسیار ساده است

همچنین سناتور جیم اینهاف، عضو جمهوری خواه ارشد کمیته نیروهای مسلح اعلام کرده است که به شدت از نامزدی کارتر حمایت می‌کند و بسیار خوشحال است که کارتر وزیر دفاع خواهد بود. اینهاف در ادامه می‌گوید که «نمی توانم تصور کنم که کارتر مخالفی در جریان تایید صلاحیتش داشته باشد.

از جمله نظرات جالب توجه در مورد کارتر، مطلبی است که رامسفلد وزیر جنگ‌طلب و جمهوری‌خواه بوش در توییتر خود منتشر کرده است: «اش کارتر یک نامزد عالی از سوی رئیس جمهور برای وزارت دفاع است. او تجربه گسترده ای دارد، مهارتش را به خوبی نشان داده و خود را وقف این پُست خواهد کرد. سخنان وی در زمان پذیرش نامزدی، بسیار جالب توجه بود. برای او آرزوی موفقیت کامل دارم.» 

فاکس نیوز در همین رابطه به سراغ سناتورهای جمهوریخواه از جمله جان مک کین رهبر جنگ‌سالاران کنگره و رئیس آتی شورای خدمات نیروهای مسلح سنا رفت و نظر او درباره کارتر را جویا شد، سناتور آریزونا هم با اعلام اینکه از انتخاب او حمایت می‌کند، گفت: «فکر می‌کنم او آدم خیلی خوبی باشد. او انتخاب‌های دفاعی خوبی داشته، همین طور در سایر موارد.» 


 
با این حال مک‌کین به او هشدار داده که مبادا فریب سیاست‌های کاخ سفید در قالب تصمیمات کمیته امنیت ملی را بخورد. با توجه به تجربه مدیریت اجرایی کارتر در بخش لجستیکی و پرسنلی و خرید سلاح و همچنین اختصاص بودجه‌های جنگی پنتاگون، به احتمال زیاد مارتین دمپسی رئیس ستاد مشترک آمریکا نیز از آمدن او استقبال می‌کند چرا که او نیز همانند مک‌کین بشدت به دنبال برآورد راه‌های لشکرکشی دوباره به خاورمیانه است. نکته دیگر درباره کارتر ارتباط تنگاتنگش با بانکداران صهیونیستی است که دولت سایه ایالات متحده را کنترل می‌کنند به طوری که او مدتی را به عنوان مشاور و نماینده یکی از بزرگ‌ترین این نهاد‌های مالی یعنی گلدمن سکز فعالیت کرده است و می‌دانیم که این غول سرمایه‌گذاری در روند تسهیل انتقال کمک‌های مالی سعودی-آمریکایی به امثال القاعده و داعش دست دارد.

به نظر می‌رسد همان گونه که اوباما گفت، کارتر مورد تأیید هر دو حزب سیاسی آمریکا قرار دارد. از این رو وی با انتخاب کارتر اولین قدم در ارتباط با سنای آینده را بسیار محتاطانه برداشته است.



منابع:

http://time.com/3619942/ashton-carter-defense-secretary

http://en.wikipedia.org/wiki/Cabinet_of_the_United_States

https://firstlook.org/theintercept/2014/12/05/new-defense-secretary-beauty-dc-bipartisanship

http://online.wsj.com/articles/obama-to-nominate-pentagon-veteran-ashton-carter-as-defense-secretary-1417777202

http://www.theguardian.com/us-news/2014/nov/24/chuck-hagel-ouster-obama-widening-military-ambitions

http://www.politico.com/story/2014/12/ash-carter-secretary-of-defense-113341.html

http://www.theguardian.com/us-news/2014/nov/24/chuck-hagel-ouster-obama-widening-military-ambitions

http://online.wsj.com/articles/obama-to-nominate-pentagon-veteran-ashton-carter-as-defense-secretary-1417777202

http://www.vatanemrooz.ir/Newspaper/BlockPrint/129780
 
 
 
محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 21 آذر 1393برچسب:گزارش ویژه ,پنتاگون,اشتون کارتر , چاک هیگل, وزارت دفاع ,آمریکا,وزارت دفاع آمریکا,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند

 گزارش ویژه؛


انتقال پایتخت در جهان چه سابقه‌ای دارد؟ چرا کشورها مجبور به انتقال پایتخت می‌شوند؟ کدام کشور برای اولین بار پایتختش را به شهر دیگری منتقل کرد؟آیا انتقال‌پایتخت در جهان تجربه‌موفقی بوده است؟ آیا طرح انتقال پایتخت کشورمان قابل اجراست؟ گزارش ویژه مشرق تاریخچه انتقال پایتخت در جهان را بررسی کرده است.
گروه گزارش ویژه سپیدار خبر - از مشرق نه تنها دولت‌های مدرنی که سه چهار قرن است بر سیاست جهان سایه افکنده‌اند، بلکه امپراتوری‌های باستان، نیز برای خود شهری را از قلمرو کوچک یا بزرگشان برمی‌گزیدند تا از آن مرکز بر قلمرو خود حکمرانی کنند. حتی قلمروهای دینی مانند امپراتوری مسیحی رم و خلافت اسلامی نیز همین سیاست را دنبال کردند. امپراتور، شاه، پاپ، خلیفه و رئیس جمهور معمولاً پایتخت خود را از میان شهرهای بزرگ و دارای دسترسی به سراسر مملکت انتخاب می‌کردند.

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

نکته جالب اینجاست که معمولاً کسی از میان آنان پایتخت را انتقال نمی‌داده مگر بخاطر ضرورت نظامی (مثلاً امیرالمؤمنین علیه‌السلام تخت خلیفه را از مدینه به کوفه بُرد تا کنترل فتوحات خلفای پیشین به ویژه شام راحت‌تر باشد؛ شاه طهماسب و شاه عباس صفوی نیز پایتخت ایران را به نقاط مرکزی‌تر و دور از دسترس عثمانی منتقل کردند) یا پس از فتح یک کشور و سقوط رژیم گذشته (تا نشانی از تغییر سیاست رژیم جدید و همچنین دوری از خطر هواداران رژیم گذشته باشد که عمدتاً در پایتختش گرد آمده بودند). اما در عصر جدید به ویژه از ابتدای قرن 20، بسیاری از کشورها اقدام به تغییر پایتخت خود کرده‌اند به گونه ای که این امر به گزینه‌ای همواره محتمل در پیشِ روی سیاست مداران تبدیل شده است. 

چرا پدیده انتقال پایتخت به امری شایع تبدیل شده است؟ در کدام مناطق جهان بیشتر شاهد این رخداد هستیم؟ چرا دولت‌ها مجبور می‌شوند با صرف هزینه های فراوان به تأسیس مجدد ادارات و نهادهای حاکمیتی اقدام کنند؟ دولت‌ها با این کار به دنبال چه هستند؟ آیا هر مشکلی در پایتخت را می‌توان با تغییر جای آن درمان کرد؟ آیا دولت‌هایی که پایتخت خود را تغییر داده‌اند به اهداف خود رسیده‌اند؟ و از همه مهمتر، آیا می‌توان از این تجربیات جهانی برای بحث تغییر پایتخت ایران بهره گرفت و به تصمیم درستی رسید؟ در گزارش حاضر با مرور برخی از مهمترین و جدیدترین تجربیات جهانی، در پیِ یافتن سرنخ‌هایی برای پاسخ به این سؤالات هستیم.

 

پایتخت‌ها چرا انتقال می‌یابند؟

برخی از پایتخت‌ها به یک دلیل و برخی به دلایل متعدد تغییر کرده‌اند با این حال در مورد گروه دوم نیز یک دلیل، نقش اصلی را بازی می‌کند. مسائل فراوان و متنوعی در زمانه ما وجود دارد که منجر به چنین اقدامی شده است:


تجربیات جهانی در تغییر پایتخت
 
تسخیر پاریس در جنگ جهانی دوم، فرانسوی‌ها را راهی ویشی کرد

1دلایل نظامی و بین‌المللی

بسیاری از کشورها به دلایل نظامی مجبور به انتقال موقت یا دائم پایتخت خود شده‌اند. برای مثال مارشال پِتَن پایتخت فرانسه را در دوران جنگ جهانی دوم به ویشی منتقل ساخت زیرا پاریس توسط نازی‌ها اشغال شده بود. گاهی نیز به دلیل تقسیم یک کشور بر اثر جنگ و منازعات دوقطبی، بخشی از کشور پایتخت دیگری برای خود برمی‌گزیند، مانند سایگون پایتخت ویتنام جنوبی، عَدَن پایتخت یمن جنوبی و بُن پایتخت آلمان شرقی که همه در دوران جنگ سرد تشکیل شدند اما یک به یک منحل شده و در بخش دیگر از کشورشان ادغام شدند.

 

2- دلایل سیاسی

 

  • آمریکا

ساختمان‌های واشگتن دی.سی. بیش از 200 سال است که مقر حکمرانی سیاستمداران آمریکا است. نمایندگان ایالات آمریکا در جریان استقلال از بریتانیا، ابتدا در فیلادلفیا جلسه می‌گرفتند اما پس از حمله گروهی از سربازان به کنگره کنفدراسیون در تالار استقلال در 1983 و حمایت جان دیکینسون فرماندار پنسیلوانیا از این اقدام، کنفدراسیون در 1987 تصمیم گرفت اصلی را در این رابطه به تصویب برساند. در بخش هشتم از فصل نخست قانون اساسی آمریکا این حق انحصاری به کنگره داده شده است که منطقه‌ای خودمختار با حداکثر مساحت 10 مایل مربع را از ایالات به عنوان مقر دائمی دولت فدرال تعیین کند. این منطقه در مرز ایالت مریلند و ویرجینیا در کنار رود پوتوماک تعیین شد و در 1788 و 1789 مورد تصویب مجالس ایالتی مریلند و ویرجینیا قرار گرفت. جورج واشنگتن فرمانده نظامی که نقش محوری را در کسب استقلال از انگلیس و همچنین اتحاد ایالات تحت عنوان فدراسیون را داشت، در این زمان نخستین رئیس جمهور آمریکا شد و از آنجا که در قانون مصوب کنگره، اختیار تعیین نهایی مکان پایتخت و تأسیس آن به رئیس جمهور داده شده بود، وی شورایی را برای این کار تعیین کرد. این شورا منطقه خودمختار را «کلمبیا» و شهر لازم‌التأسیس را «واشنگتن» نامید. در 1800 میلادی پس از ساخت شهر جدید، پایتخت آمریکا رسماً از فیلادلفیا به واشنگتن منتقل شد. همچنین قانونی در کنگره تصویب شد که انتخاب فرماندار منطقه کلمبیا را به رئیس جمهور وقت تفویض کرد.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

واشنگتن سال 1800 میلادی به عنوان پایتخت دولت فدرال آمریکا افتتاح شد

 

  • ژاپن

کیوتو از سال 794 تا انقلاب میجی (با فراز و نشیب هایی) پایتخت ژاپن بود اما با وجود اعتراضات مردمی، این جایگاه را از دست داد. داستان از آنجا شروع شد که از 1192 امپراتوران ژاپن با تعیین فردی با عنوان سردار (که به ژاپنی شوگون گفته می شود)، اداره امور کشور را به وی می‌سپردند. این سرداران از 1590 که توکوگاوا ایه یاسو سردار ژاپن بود، پایگاه اصلی خود را در شهر ساحلی اِدو قرار دادند. در نیمه قرن 19 میلادی، آمریکا و سپس هلند، بریتانیا، فرانسه و حتی روسیه توانستند با تهدیدات نظامی، سرداران را مجبور به امضای قراردادهای تجاری به نفع کشورهای خود کنند. در نتیجه نارضایتی‌ها بالا گرفت و عده‌ای خواستار پایان دادن به وضعیت اسفبار اقتصادی و سیاسی ژاپن توسط امپراتور شدند. نهایتاً در سال 1868 میلادی نیروهای طرفدار امپراتور میجی بر نیروهای هوادار سردار توکوگاوا شینوبو پیروز شدند و به سرعت در طول چند دهه چنان کشور عقب‌افتاده ژاپن را به کشوری صنعتی و پیشرفته تبدیل کردند که در ابتدای قرن 20 توانستند روسیه را در یک جنگ نظامی شکست دهند. 

امپراتور میجی پس از پیروزی بر سردار، پایتخت رسمی را از شهر کیوتو به شهر اِدو که دیگر از شهرهای بزرگ ژاپن و حتی جهان با ساکنانی تحصیلکرده شده بود، منتقل کرد و نام آن را به توکیو (به معنای پایتخت شرقی) تغییر داد. در واقع با حذف سرداران و انتقال پایتخت امپراتور به توکیو، دو مرکز سیاسی و نظامی کشور در هم ادغام شدند. امپراتور این ادغام را در اِدو انجام داد زیرا زیرساخت های مدیریت کشور عملاً در آنجا شکل گرفته بود، مسیرهای عبور و حمل و نقل عموماً در اِدو به هم می‌رسید، برعکس کیوتو خودش بندر بزرگی داشت و به تاهاکو که گروه‌های مخالف امپراتور در آن قرار داشتند، نزدیکتر بود.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

توکیو با الکتریسیته رنگ‌آمیزی شده است

جالب است بدانید از آن زمان تا کنون شهر توکیو بارها دچار زمین لرزه های مخرب و عظیم شده است اماژاپنی ها که تقریباً هیچ جای کشورشان از زمین لرزه ایمن نیست، تلاش کردند از طریق ابتکارات علمی در ساخت وساز، تلفات زمین لرزه را به حداقل برسانند. البته بارها به ویژه در سال 1964 (میزبانی بازی های المپیک) و 1990 میلادی (مصوبه پارلمان) ژاپنی ها به تغییر پایتخت خود اندیشیده‌اند. توکیو هم اکنونهفتمین شهر گران در جهان و یکی از شلوغ ترین مناطق روی زمین است.

 

  • هند

دهلی نو در همسایگی شهر قدیمی دهلی که زمانی پایتخت مغولان بوده است، در طول دهه 1910 و 1920 میلادی توسط انگلیسیها ساخته شده است. علت اصلی تغییر پایتخت، بروز شورش هایی علیه استعمار انگیس در شهر کلکلته بود که پادشاه وقت انگلیس یعنی جرج پنجم را مجبور کرد تا با حضور در دهلی در سال 1911، آن را پایتخت جدید هند معرفی کند. ساخت پایتخت جدید به دلیل بروز جنگ جهانی اول تا 1931 به طول انجامید.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

دهلی نو در دهه 1920 میلادی توسط انگلیسی‌ها ساخته شد

 

  • روسیه

پایتخت امپراتوری روسیه شهر مسکو بود. با این حال از آنجا که امپراتور پتر کبیر از بسیاری سنت‌های روسی (مانند تاریخ روسی و لقب سزار) دل بریده بود و قصد رقابت با اروپای غربی در علم، فناوری و نظامیگری را داشت، در سال 1712 میلادی پایتخت خود را به شهری جدید که به نام خودش سن پترزبورگ نامیده شد،‌ تغییر داد. وی این شهر را در ساحل دریای بالتیک که به تازگی از سوئد گرفته بود به شیوه‌ای جدید بنا کرد. پتر کبیرٰ‌ و وصیت‌هایش مقتدای نسل‌های متوالی از سزارهای روس قرار گرفت. پس از انقلابِ بلشویک ها، بار دیگر پایتخت کشور به مسکو بازگشت تا هم به اروپای شرقی نزدیکتر باشد و هم نشان‌دهنده مخالفت رهبران جدید با تمایلات غربگرایانه پتر کبیر و پیروان وی باشد. سن‌پطرزبورگ نیز از آن تاریخ تا 1991 میلادی،‌ لنینگراد (به معنای شهر لنین) نامیده شد تا نشان دهد لنین و وصیت‌هایش،‌ راهنمای جدید رهبران اتحاد جماهیر شوروی خواهد بود. ظاهراً نام این شهر پیوندی ویژه با مرام رژیم‌ حاکم دارد.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

نمایی از سن‌پترزبورگ، پایتخت پیشین روسیه

 

  • استرالیا

سیدنی و ملبورن دو شهر بزرگ و ساحلی استرالیا بوده و هستند. در اوایل قرن 20 میلادی سیدنی با پایتختی ملبورن به مخالفت پرداخت و نهایتاً توافق کردند منطقه‌ای دیگر را با نام «منطقه پایتخت استرالیا» برای طراحی و ساخت یک پایتخت زیبا در نظر بگیرند. نام پایتخت یعنی «کانبرا» از یک زبان قدیمی در منطقه گرفته شده و به معنای «محل ملاقات» است. کار ساخت شهر به دو معمار از شیکاگو سپرده شد و حدود 20 سال طول کشید. نهایتاً در 1927 میلادی، کانبرا پایتخت رسمی استرالیا شد.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

ساختمان‌های دولتی کانبرا در دایره‌ای دور پرچم استرالیا گردآمده‌اند

 

3- دلایل اقتصادی و اجتماعی

 

  • برزیل

در 1960 ریودوژانیرو که به شدت شلوغ شده بود ( و هنوز هم هست) و همواره به دلیل ساحلی‌بودن، خطر تهدید نظامی از دریا را بالای سر خود داشت، پایتختی برزیل را به شهری پیش‌ساخته و مرکزی تر به نام برازیلیا واگذار کرد تا شاید مشوقی برای کاهش شتاب افزایش جمعیت در سواحل برزیل نیز باشد. کوبیچک رئیس جمهور وقت برزیل به قول خودش 50 سال عمران و آبادی را در عرض 5 سال محقق ساخت. اُسکار نیه مِیِر از معماران معروف برزیل نقش محوری را طراحی و ساخت برازیلیا داشته است. مرکزی‌تر‌شدن پایتخت آن‌قدر برای برزیلی‌ها خواستنی بود که در قانون اساسی خود نیز گنجانده بودند.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

برازیلیا نماد رؤیای توسعه برزیل است
 

 

به نظر می رسد تغییر پایتخت در برزیل عمدتاً جزئی از پروژه برزیلی ها برای ساخت یک کشور توسعه یافته بوده است. از این رو بزازیلیا را بسیاری نماد موفق‌ترین انتقال پایتخت به یک شهر پیش‌ساخته دانسته اند اما این تصور چندان درست نیست. ساخت برازیلیا حدود 2 تریلیون دلار هزینه داشت و همین دولت را مشکلات متعددی در تنطیم بودجه سال‌های بعد روبرو ساخت. قرار بود اختلاف طبقاتی در پایتخت نباشد و مانند سایر شهرهای برزیل، خیابان‌ها پر از کارتن خواب نباشد، اما حتی قبل از تکمیل ساخت پایتخت نیز محلات فقیرنشین تشکیل شده بود. نهایتاً اینکه قرار بود نقشه پایتخت به شکل یک هواپیمای بزرگ باشد، اما در این کار نیز توفیق چندانی حاصل نشده است.

 

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

 

پایتخت جدید برخلاف عمده شهرهای بزرگ برزیل، ساحلی نیست

 

  • پاکستان

اسلام‌آباد در دهه 1960 با دقت و به شیوه‌ای مدرن ساخته شد تا در 1974 رسماً جایگزین کراچی شود. یکی از اهداف این کار که عمدتاً توسط ایوب‌خان رئیس جمهور وقت پاکستان شکل گرفت، توزیع ثروت در همه پاکستان و کاهش تمرکز بر جنوب کشور به ویژه شهر کراچی بود ضمن اینکه کراچی به دلیل ازدحام وحشتناک جمعیت، تقریباً غیرقابل‌سکونت شده است. همچنین از آنجا که پاکستانی‌ها به شدت با هند منازعه داشته و دارند، اسلام‌آباد را از این رو برگزیدند که هم در معرض خطر حملات دریایی نبود و هم در کنار شهر نظامی راولپندی قرار داشت. بگذریم که چون دهلی نو پایتخت هند، پیش‌ساخته بود، پاکستان هم در رقابت با هند دوست داشت یک پایتخت بسازد!

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

هتل سنتاروس پس از تکمیل، چهره اسلام‌آباد را مدرن‌تر خواهد داد

 

  • نیجریه

ابوجا به دلیل موقعیت مرکزی، دسترسی آسان، آب و هوای عالی، تراکم جمعیتی اندک و امکان گسترش آن به اطراف در سالهای آتی، در 1991 میلادی جایگزین لاگوس شد که داشت از افزایش بی رویه جمعیت در پرجمعیت ترین کشور آفریقایی می‌رنجید. پیشنهاد تغییر پایتخت در 1975 از رأس هرم سیاسی یعنی ژنرال محمد داده شد و نهایتاً پس از تکمیل پایتخت جدید، ژنرال ابراهیم بابانجیدا رئیس جمهور وقت نیجریه حکومت را به ابوجا منتقل کرد. ابوجا که در 480 کیلومتری شمال شرق لاگوس قرار دارد، به دلیل ارتفاع 260 متری از دریا، هوای خنکتر و رطوبت کمتری نسبت به پایتخت سابق داشته و از همه اینها مهمتر، موقعیت آن به گونه‌ای است که اقوام سه گانه «یُروبا، ایگبو و هاسافولانی» کمتر احساس تبعیض می‌کنند. 

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

مسجد ملی ابوجا یکی از اماکن دیدنی نیجریه است

ابوجا در طول دهه 1980 میلادی برای اسکان جمعیت اولیه 25000 نفری در دو بخش توسط مهندسان دانشکده معماری دانشگاه «احمدو بلو» (واقع در شهر شمالی زاریا در نیجریه) ساخته شد. پارلمان، ادارات دولتی، دیوان عالی، شهرداری و ... در مرکز شهر قرار دارند و مناطق مسکونی، فروشگاه ها، دانشگاه و فرودگاه ابوجا در اطراف این ناحیه مرکزی ساخته شده که از زیباترین نقاط آن، مسجد ملی و کلیسای ملی نیجریه است. برق شهر از رود نیجر در 75 کیلومتری جنوب ابوجا از طریق خطوط فشار قوی منتقل می شود. اکنون تپه‌های سرسبز چوکوکو  به یکی از پایتخت‌های پیش‌ساخته جهان تبدیل شده است.

 

  • مالزی

پایتخت رسمی مالزی همچنان کوالالامپور است اما به دلیل شلوغی بیش از حد این شهر و ترافیک سرسام آور (که بخشی از آن به دلیل حضور گردشگران است)، از سال 2002 میلادی ادارات دولتی، نخست وزیری و مراکز قضایی به منطقه‌ای در حاشیه آن یعنی پاتروجایا منتقل شد تا هم مدیریت شهر آسان‌تر شود و هم مراجعه به ادارات دولتی و نهادهای قضایی ممکن شود. پاتروجایا منطقه‌ای پیشرفته از نظر فناوری ساختمانی و صنایع ارتباطی و الکترونیک است. پارلمان همچنان در کوالالامپور تشکیل می‌شود.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

کوالالامپور شلوغ ولی زیباست

 

4- دلایل طبیعی

 

  • بلیز

در سال 1961 میلادی طوفان مهیب هَتی پایتخت هندوراسِ انگلیس (این گونه گفته می شد تا با هندوراسِ اسپانیا اشتباه نشود) یعنی شهر بِلیز را به شدت به هم ریخت. بسیاری از اسناد مملکتی نابود شد و کشور عملاً دچار تعلیق سیاسی شد. در نتیجه سیاستمداران در 1970 تصمیم گرفتند به شهر بِلموپان که در ناحیه مرکزی کشورشان قرار داشت مهاجرت کنند. این کشور کوچک که در آمریکای مرکزی قرار دارد، در 1973 به بلیز تغییر نام داد و در 1981 استقلال یافت. 

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

طوفان «هتی» چیز زیادی از شهر بلیز باقی نگذاشت

 

  • قزاقستان

آستانه مدت زیادی نیست که مسکن شهریاران قزاق شده است. پیش‌تر آلماتی در جنوب این کشور به عنوان پایتخت برگزیده شده بود. فروپاشی شوروی و استقلال قزاقستان بهانه خوبی بود تا پایتخت کشور در 1997 میلادی به آق ملا منتقل شود که برخلاف آلماتی، فضای بیشتری در اطراف خود برای رشد دارد، زلزله های کمتری را تجربه کرده است، فاصله بیشتری با تلاطمات سیاسی آن دوره در همسایگان جنوبی قزاقستان داشت و به مسکن روس تباران در قزاقستان نزدیک‌تر است. نام شهر را نیز به «آستانه» به معنای پایتخت تغییر دادند. تغییر پایتخت همچنین کمک زیادی به رشد اقتصادی شمال قزاقستان کرد که پیشتر به آن کم‌توجهی شده و نارضایتی‌هایی را برانگیخته بود. با این حال آب و هوای آستانه چندان مساعد نیست. پایتخت جدید در زمستان با سرمای سیبری پوشانده می شود و در تابستان مورد هجوم پشه‌های غول پیکر قرار می گیرد.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

قزاق‌ها پایتخت جدید خود را به معماران خوش‌سلیقه‌‌ای سپردند

 

 

پایتخت‌هایی که شاید عوض شوند

 

علاوه بر ایران که بدان خواهیم پرداخت،‌‌ سران برخی کشورهای جهان اعلام کرده‌اند در حال بررسی تغییر پایتخت خود هستند:
  • اندونزی

اولین بار اوایل قرن 20 بود که سخن از تغییر پایتخت اندونزی به میان آمد و آخرین بارِ آن در سال 2010 میلادی. با این حال هنوز که هنوز است جاکارتا این شهر پرجمعیت، پایتخت کشور 13 هزار جزیره‌ای اندونزی است.

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

جاکارتا زندگی‌های متفاوتی را در خود جای داده است

 

  • تایلند

بانکوک به سختی با سیل‌های متوالی دست و پنجه نرم می‌کند. شرکتهای خارجی به ویژه چینی که در بانکوک دفتر و کارخانه دارند، شرکت‌های ماشین‌سازی، صنایع رایانه، همه و همه بارها آسیب دیده‌اند و تداوم این وضعیت موجب کاهش سرمایه‌گذاری در تایلند می‌شود. علاوه بر این بیماری‌های زیادی در نتیجه ماندگاری آب های متعفن در بانکوک و اطراف آن به وجود آمده است. بدتر از همه اینکه به دلیل تغییرات آب و هوایی در جهان و افزایش سطح آب‌های آزاد، بخش اعظم بانکوک در چند دهه آتی زیر آب خواهد رفت. از این رو ظاهراً در بلندمدت راهی جز انتقال پایتخت باقی نمی‌ماند. متاسفانه اختلافات سیاسی در میان نخبگان تا کنون مانع از تصمیم‌گیری قاطع در این زمینه شده است. شاید یکی از علل این تعلل را بتوان قدمت بانکوک به عنوان پایتخت دانست. بانکوک بیش از 230 سال است که پایتخت تایلند بوده است. پیش از بانکوک، سوخاتای، چیانگ مای و اَیوتایا هر یک به مدت چند قرن پایتخت تایلند (پادشاهی سیام سابق) بوده‌اند.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

مردم بانکوک به سیل و آب‌گرفتگی عادت کرده‌اند

 

  • سودان جنوبی

سه سال پیش بود که تقریباً همزمان با استقلال سودان جنوبی، سخن از تغییر پایتخت به میان آمد. دولت این کشور تصمیم خود را مبنی بر انتقال پایتخت از جوبا به شهری پیش‌ساخته در مرکز کشور به نام رامشیل اعلام کرد اما همان زمان نیز به نظر می‌رسید این کشور با مشکلات بسیار مهمتری روبرو است به گونه ای که این پروژه‌های پرهزینه را نمی‌تواند نهایی کند.

 

  • آرژانتین

سنتیگو دِل استرو قدیمی‌ترین شهر آرژانیتن است با حدود 25 هزار نفر جمعیت در حدود 1000 کیلومتری شمال غرب بوینس‌آیرس. فرندانز رئیس جمهور فعلی چندی پیش در شهر حضور یافته و گفت شاید به زودی اینجا پایتخت آرژانتین شود زیرا کنگره چنین پیشنهادی را به من مطرح کرده، شاید هم منطقه دیگری را به شیوه ای مدرن طراحی کرده و بسازیم. 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

آیا واقعاً ساحلی‌بودن بوینس‌آیرس برای آرژانتین تهدیدزا است؟

پایگاه ایندیپندنت بر این باور است که این سخنان، تنها یک تبلیغ انتخاباتی است زیرا اولاً رقیب فرناندر یعنی جولیان دامینگز احتمالاً به عنوان برنامه اصلی خود در انتخابات آتی، طرح تغییر پایتخت را به تقلید از همسایه و رقیب آرژانیتن، یعنی برزیل مطرح خواهد کرد و فرناندز می خواهد این برگ برنده را از وی بگیرد؛ ثانیاً دولتی که در پرداخت بدهی‌های خود مانده و اخیراً اعتصابات گسترده را در برخی نقاط کشور تجربه کرده، چگونه می‌تواند این طرح را از نظر مالی توجیه کند؟! البته پیش از این نیز بارها طرح انتقال پایتخت به نقطه مرکزی‌تری در آرژانتین مطرح شده ولی هیچ‌گاه به نتیجه نرسیده است.


 

تغییر پایتخت در ایران

ایران بارها دچار تغییر پایتخت شده است. ممالکی که به تعداد ایران، پایتخت خود را تغییر داده اند، به انگشتان یک دست نیز نمی‌رسند. دو علت اصلیِ این امر، یکی تاخت و تاز اقوام متعدد و تغییر پیاپی رژیم سیاسی ایران است و دیگری تاریخچه بلندِ این خطه از جهان در امر حکومت‌داری. اما به هر حال باید اذعان کرد که تغییر مکرر پایتخت در ایران، نشانه خوبی نیست.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

تخت‌جمشید، مشهورترین نشانيِ بازمانده از پایتخت‌های باستانی ایران است

اَنشان نخستین پایتخت ایران در تاریخ مکتوب است. این شهر که در جنوب غرب ایران کنونی بوده و بعدها پاسارگاد و تخت‌جمشید در کنار آن بنا شده است، دست کم از بیش از پنج هزار سال پیش در تاریخ اکدی‌ها، سومری‌ها و ایلامی‌ها نقش محوری ایفا کرده است. پس از آن اکباتان به عنوان پایتخت مادها شناخته شد، پاسارگاد و شوش (در خوزستان کنونی) دو پایتخت مهم امپراتوری هخامنشی بوده و تیسفون (یا مدائن در عراق کنونی) و دامغان (یا صددروازه در استان سمنان کنونی) پایتختی سلسله‌های اشکانی و ساسانی از آن خود کردند. پس از فتح ایران توسط مسلمانان، این سرزمین تا حدود دو قرن در قالب چند استان، جزئی از خلافت اسلامی بود. تا اینکه طاهریان، صفاریان، علویان و سامانیان حکومت‌های مستقلی را به مرکزیت نیشابور، زرنج (در افغانستان کنونی)، آمل، بخارا و سمرقند (هر دو در ازبکستان کنونی) تشکیل دادند. 


تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

تهرانی‌ها بیش از سیگاری‌ها دود می‌خورند

پس از آن نوبت به ترک‌ها، مغولان و تیموریان رسید که به غزنین (در افغانستان کنونی)، ری، مراغه (در آذربایجان شرقی کنونی)، سلطانیه (در زنجان کنونی)، تبریز، سمرقند و هرات (در افغانستان کنونی) شانس پایتختی دادند. در بخش‌هایی از این دوره به ویژه پس از حمله مغول، ایران عملاً تحت سیطره حکومت‌های دیگر قرار داشت تا اینکه صفویان در ایران حکومتی ملی تشکیل دادند و امپراتوری ایران را احیا کردند. تبریز، قزوین و سپس اصفهان پایتخت صفویان شد. با سقوط صفویان به دست افغان‌ها، مشهد توسط نادر، شیراز توسط کریمخان و نهاتیاً تهران توسط آغامحمدخان قاجار به عنوان پایتخت ایران شناخته شد. می‌بینید که پایتخت ایران در سرتاسر این سرزمین (به جز کویر مرکزی فلات ایران) دور زده است اما ظاهراً این پایان ماجرا نیست.

 

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت
تهران تا حدود صد سال پیش، ‌همین چند محله بود!

 

طرح انتقال پایتخت از تهران بارها پس از انقلاب اسلامی مطرح شده و در آخرین مورد، کمیته‌ای جهت بررسی این موضوع در وزارت راه و شهرسازی در دولت یازدهم تشکیل شده است. از نگاه هوادارانِ این امر، دو دلیل اصلی برای تغییر پایتخت وجود دارد که در نگاه اول، هر کدام به تنهایی برای اقناع سیاستمداران کفایت می کند:

  • دلیل طبیعی یعنی قرارگرفتن روی گسل‌های متعدد: نقشه گسل‌های تهران نشان می‌دهد تهرانِ قدیم، امن‌ترین قسمت شهر است و هر چه بعدها در ارتفاعات، جنوب، شرق و غرب ساخته شده، عملاً روی گسل قرار دارد. مشکل اصلی بلیز پایتخت پیشین کشور بلیز،‌ توکیو پایتخت فعلی ژاپن و بانکوک پایتخت فعلی تایلند نیز همین بلایای طبیعی است.
  • دلیل اقتصادی-اجتماعی یعنی جمعیت و ازدحام غیرقابل‌کنترل: این امر نتیجه غیرقابل‌اجتنابِ مرکزیت تهران از لحظات سیاسی، صنعتی، آموزشی و خدماتی-درمانی است. از آنجا که در طول 200 سال اخیر،‌ منابع مالی کشور عمدتاً در تهران صرف می‌شده، بسیاری از ایرانیان خود را به تهران رسانده‌اند تا مورد تبعیض واقع نشوند. این جدا از اقوام و عشایری است که شاهان در اوایل قاجاریه به تهران آوردند تا از پایتخت جدید حفاظت شود. مشکل اصلی لاگوس پایتخت پیشین نیجریه یا جاکارتا پایتخت فعلی اندونزی نیز همین معضل اقتصادی-اجتماعی است.


تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

برج بین‌الملل با بیش از 160 متر ارتفاع، بلندترین برج مسکونی در ایران است

ایجاد یک پایتخت پیش‌ساخته در وضعیت فعلی با وجود مشکلاتی که کشور در تنظیم بودجه دارد، قابل توجیه نیست. ضمن اینکه به احتمال زیاد، خیلی زود به بسیاری از مشکلات تهران دچار خواهد شد. از این رو سه گزینه به ترتیب اولویت وجود دارد: 

  • اول اینکه تهران پایتخت بماند ولی با یک مدیریت متمرکز از بار مشکلات آن کاسته شود و به تدریج به یک شهر مناسب و زیبا جهت پایتختی تبدیل شود. دراین مورد باید مرکزیت درمانی، صنعتی و دانشگاهی تهران کمرنگ شود، بافت فرسوده آن بازسازی شود و بر سرعت، سهولت دسترسی و ارزانی وسایل حمل و نقل عمومی تمرکز شود. طبیعتاً برنامه مشخص با زمان‌بندی دقیق، نیاز اصلی برای این کار است و مدیریت متمرکز شهر نیز باید در دست یک نهاد منتخب (شهرداری یا کمیته‌ای در دولت) قرار گیرد زیرا هم‌اکنون شهرداری، نیروهای نظامی و انتظامی، ارگان‌های حاکمیتی،‌ وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی و ... هر کدام تقریباً‌ به صورت موازی در تهران اقدام می‌کنند. گزینه نخست هم به نفع تهران و هم به نفع شهرهای دیگر در کشور است (زیرا توزیع متوازنِ امکانات و بودجه در کشور یکی از اجزای اصلی این برنامه است)، به شرط آنکه هدف اصلی را فراموش نکنیم و در خلال این برنامه میان-مدت،‌ منافع شخصی،‌ گروهی و قومی خود را دخالت ندهیم.

 

  • دوم اینکه مانند سران مالزی، ادارات دولتی و قضایی را به محلی در نزدیکی تهران منتقل کنیم که از گسل‌های زمین، فاصله داشته باشد. این طرح علاوه بر اینکه زلزله را از یک تهدید سیاسی خارج می‌کند، هزینه کمتری نسبت به انتقال کامل پایتخت دارد. زیرا نیاز نیست مسئولان کشور اثاث‌کشی کنند یا مسیرهای بین‌شهری برای دستیابی نقاط مختلف کشور به پایتخت جدید ایجاد شود. همچنین به دلیل نزدیکی به پایتخت جدید، امکان بازسازی تدریجی تهران برای جلوگیری از فاجعه انسانی را فراهم می‌سازد. دو شرط مهم برای این اقدام، ایجاد حمل و نقل صددرصد عمومی برای ارتباط میان شهر فعلی با منطقه حومه‌ای جدید و همچنین جلوگیری از ساخت و ساز و تملک اراضی در اطراف ارگان‌های انتقال‌یافته است. در غیر این صورت، به زودی منطقه جدید به یکی از محلات تهران،‌ با همان معضلات تبدیل می‌شود.
  • سوم اینکه به سراغ شهرهای دیگر برویم و پایتخت جدید را در مرکز آنان یا در حومه آن شهرها تأسیس کنیم. عمده نامزدهای مطرح‌‌شده برای پایتختی ایران در مناطق مرکزی قرار دارند یعنی در استان‌هایی چون قم، اصفهان و مرکزی. این مناطق دسترسی بیشتری به همه نقاط کشور و همچنین فضای بیشتری برای رشد در اطراف خود دارند، ضمن اینکه از دو خطر در ایمن هستند: بروز زلزله و نارضایتی قومی. مورد دوم از آن جهت است که اطراف ایران اقوام متعددی قرار دارند و قراردادن پایتخت در مسکن یک قوم موجب بدبین‌شدن سایر اقوام به آنان و رواج شایعاتی مبنی بر لابی آن قوم جهتِ تصاحب پایتختیِ ایران خواهد شد. البته انتخاب شهر جدید باید آن‌چنان علمی و مورد اجماع باشد که در مورد شهرهای مرکزی ایران نیز چنین شائبه‌ای به وجود نیاید زیرا مهمترین انگیزه این لابی‌گری می‌تواند این باشد که اولین تأثیر اعلام طرح تبدیل یک شهر به پایتخت جدید، گران‌شدن زمین‌های آن منطقه است. نکته دیگر اینکه برخی معتقدند تا مرکزیت سیاسی از تهران منتقل نشود،‌ توسعه واقعی در شهرهای دیگر رخ نخواهد داد و تنها راه این توسعه،‌ انتقال پایتخت به مناطق محروم و شهرهای دیگر است (مانند انتقال پایتخت قزاقستان و پاکستان به منطقه محروم شمالی). اگر چه بهره‌ای از حقیقت در این سخن نهفته است،‌ اما اگر بخواهیم به این شیوه تمام نقاط کشورمان را توسعه‌یافته کنیم، احتمالاً باید به تعداد استان‌های کشور، تغییر پایتخت داشته باشیم! 

 


جمع بندی

یکی از جریان‌های اثرگذار در انتقال پایتخت کشورها،‌ نوسازی و توسعه بوده است. در واقع تنش‌های مختلف در دوران گذار از وضعیت سنتی به وضعیت مدرن که نتیجه بی‌نظمی اقتصادی-اجتماعی ناشی از بروز اختلاف میان نخبگان سنتی و مدرن است، برخی سیاستمداران را به فکر تغییر پایتخت انداخته و گاهی نیز تغییر آن را غیرقابل‌اجتناب ساخته است. تهران نیز اگر چه سود بسیاری از توسعه برده، اما از اینگونه نتایج منفی دوران گذار نیز بی‌بهره نبوده است. نوشتار حاضر تلاش کرد تا برخی از مهمترین تجربیات جهانی در تغییر پایتخت را به صورت مختصر مرور کند و سرنخ‌هایی به دست پژوهشگران و مسئولان کشور بدهد تا به سه گونه از تجربیات یادشده بهره گیرند:

  • اول اینکه بدانیم پایتخت بسیاری از کشورها با مشکلاتی شبیه پایتخت ایران دست و پنجه نرم می‌کرده‌اند. در این میان برخی از آنان در حال مدیریت مشکل پایتخت خود هستند (مثل ژاپن و اندونزی) و برخی پایتخت را جابجا کردند. بنابراین برای کشور ما نیز هر دو گزینه وجود دارد و باید با توجه به شرایط ویژه تهران یکی را به درستی برگزینیم.
  • دوم اینکه اگر نیت تغییر پایتخت خود را داریم،‌ باید ابتدا به تجربیات کشورهای مختلف در انتقال کامل پایتخت (پایتخت جدید در کجا قرار گیرد،‌ چه امکاناتی برای آن ضروری است، چقدر هزینه و وقت و کار نیاز دارد، معماری و شهرسازی آن به چه صورتی باشد ...)‌ یا انتقال بخشی از آن (مانند مالزی) توجه کنیم. کشورهایی چون تانزانیا که تصمیم به انتقال پایتخت خود گرفتند به دلیل عدم توجه به همین مسائل، این پروژه را به صورت ناقص پیش بردند و در واقع بدون برنامه‌ای مشخص و مناسب،‌ناکام مانده‌اند. مبادا کشور ما نیز دچار همان ناکامی گردد! انتقال پایتخت باید چنان حرفه‌ای و هدفمند و بدون اغراض شخصی و منافع جناحی و گروهی صورت گیرد که دولت به اسراف بیت‌المال دچار نشود و به پرستیِِژ بین‌المللی ایران صدمه نخورد.

 

  • سوم اینکه با مرور تجربیاتی که چند دهه از آنها گذشته،‌خواهیم دانست چه باید کرد تا پس از انتقال پایتخت یا حل مشکلات پایتخت فعلی،‌ دوباره به معضلات گذشته یا معضلات جدید دچار نشویم. برازیلیا مانند سایر شهرهای برزیل دچار شکاف طبقاتی شد و آستانه با سرمای شدیدی در فصول سرد سال،‌ مواجه است.

آیا کشتی سلیمان، تهران را به سمت نقطه‌ای دیگر از ایرانِ پهناور ترک خواهد کرد؟

 

 

 


منابع:

http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_former_national_capitals

http://geography.about.com/library/weekly/aa101199.htm

http://geography.about.com/library/weekly/aa101199.htm

http://geography.about.com/od/politicalgeography/a/Capital-City-Relocation.htm

http://news.bbc.co.uk/2/hi/americas/8569349.stm

http://superbeefy.com/why-did-brazil-move-its-capital-from-rio-de-janeiro-to-the-new-city-of-brasilia-in-1960/

http://www.aljazeera.com/news/middleeast/2013/12/iran-considers-changing-capital-city-20131228162648464879.html

http://www.britannica.com/EBchecked/topic/2397/Abuja

http://www.bultannews.com/fa/news

http://www.city.kyoto.jp/koho/eng/historical/1200.html

http://www.forbes.com/pictures/efik45fjigj/7-tokyo-japan/

http://www.historytoday.com/rosie-llewellyn-jones/delhi-short-lived-capital-raj

http://www.independent.co.uk/news/world/americas/argentina-may-change-its-capital-city-from-buenos-aires-says-president-9701266.html

http://www.iranicaonline.org/articles/anshan-elamite-region

http://www.japan-guide.com/e/e2132.html

http://www.localhistories.org/japan.html

http://www.nairaland.com/825318/why-abuja-capital-nigeria

http://www.onlinenigeria.com/links/abujaadv.asp?blurb=387

http://www.quora.com/Why-did-Emperor-Meiji-move-the-capital-of-Japan-from-Kyoto-to-Tokyo-in-1889

http://www.slate.com/articles/news_and_politics/foreigners/2004/03/trading_places.html

http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/southamerica/argentina/11064008/Countries-which-have-moved-their-capital-city.html

http://www.theatlantic.com/international/archive/2011/11/should-thailand-give-up-on-bangkok-and-move-its-capital/248330/


 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


 گزارش ویژه؛

 
ریشه ناآرامی‌های اجتماعی در طبقه متوسط و پایین آمریکا چیست؟ ادعای وجود شکاف طبقاتی و نابرابری اقتصادی-اجتماعی در آمریکا چقدر با واقعیت انطباق دارد؟ پیامدهای شکاف طبقاتی برای آینده آمریکا چیست؟ وضعیت سیاهان آمریکا در دوره ریاست اوبامای سیاهپوست چه تغییری کرده است؟ گزارش ویژه مشرق به سوالات پاسخ خواهد داد.

گروه گزارش ویژه لوکسترین ها - ناآرامی‌های فرگوسن که به بهانه کشته‌شدن یک نوجوان دیگر سیاهپوست به ده‌ها شهر دیگر ایالات متحده کشیده شد و مقامات محلی را مجبور به اعلام مقررات منع آمد و شد و تدابیر امنیتی شدید کرد، بار دیگر آتش زیر خاکستر جامعه آمریکا را شعله‌ور ساخت. تبعیض دامنه‌دار و توزیع ناعادلانه ثروت در جامعه آمریکا حتی با روی کار آمدن یک سیاهپوست در مقام ریاست جمهوری این کشور، تغییری نکرد و بنابر گزارش سی‌ان‌ان این کشور با رشد تبعیض مبتنی بر نژاد طی 6 سال گذشته روبرو بوده است. براساس این گزارش، در فاصله سال‌های 2007 تا 2010، میزان شکاف درآمدی خانواده‌های سفیدپوست و سیاهپوست رشد چشم‌گیری داشته است. متوسط درآمد یک خانواده سفیدپوست 110729 دلار و میانگین درآمد  یک خانواده سیاهپوست آمریکایی تنها 4955 دلار است که باعث شده است آمریکا در بین 136 کشور جهان در رده‌بندی برابری درآمد و شکاف طبقاتی رتبه‌ای بهتر از 93 را کسب نکند. ایران در این رده‌بنده جایگاه 68 را دارد.

اختلاف طبقاتی در آمریکا؛  +تصاویر
(جمله روی کاغذ: بسیار گرسنه‌ام...لطفا[کمک کنید])

این اختلاف طبقاتی میان سفیدپوستان با لاتین‌تبارها و آسیایی‌تبارها نیز با درآمدی به ترتیب 7400 و 69500 دلاری وجود دارد و منحصر به سیاهان آمریکا نیست. در ادامه، نگاهی دقیق‌تر به فاصله طبقاتی در آمریکا و پیامدهای اجتماعی آن خواهیم پرداخت.

اولویت­‌های دولت اوباما متأثر از وضعیتی است که بدان فاصله یا شکاف طبقاتی (Class distinction) گفته می‌شود، تا جایی که برخی وی را یک سوسیالیست نقابدار می­‌دانند. هر کس که محله خرابه­‌نشینان نیویورک را در چندقدمی آسمان‌خراش‌های منهتن دیده باشد، فاصله طبقاتی را در جامعه آمریکا حس می­‌کند. با این حال مردم این کشور نسبت به کلمه «طبقه» حساسیت دارند، زیرا تصور می­‌کنند تنها کسانی به وجود طبقه باور دارند که پیرو نظام فاسد شوروی سابق هستند و ایده­‌هایشان نیز به همان فساد دچار خواهد شد. نویسنده کتاب «طبقه: راهنمای شناخت نظام طبقاتی آمریکا» می­‌گوید وقتی با آمریکاییان در این­‌باره گفتگو می‌کرده، آنها با نگاه تحقیرآمیزی از وی دور می­‌شدند!

 

اختلاف طبقاتی در آمریکا: چه چیزی در انتظار آمریکایی‌هاست؟ +تصاویر و فیلم

 

اختلاف طبقاتی، دقیقاً چیست؟

وقتی جامعه‌­شناسان سخن از طبقه اجتماعی می­‌گویند، به گروهی از افراد اشاره دارند که جایگاه مشابهی را در سلسله­‌مراتب نظام اقتصادی و روابط تولید دارند (از این رو برخی از واژه socioeconomic class / statusاستفاده می­‌کنند). این جایگاه مشابه، بر پایه میزان درآمد، منزلت شغلی فرد و میزان دسترسی وی به ابزارهای قدرت سیاسی و شبکه توزیع امکانات اجتماعی قرار دارد. این سه پایه­ اصلی با سبک زندگی یک طبقه مانند نوع سخن­‌گفتن، محله سکونت و وسعت واحد مسکونی، استفاده از اتومبیل­‌های مدل بالا/پایین، نوع پوشش، نوع تفریحات و مانند آن که نشانه‌های یک طبقه است و همچنین با ویژگی­‌های ملازم یک طبقه مانند ثبات/بی­‌ثباتی در معاش، وضعیت تحصیلات (به ویژه با توجه به خصوصی‌بودن عمده دانشگاه‌­های برجسته در کشورهایی چون آمریکا) و وضعیت بهداشت و درمان متفاوت است.

اثرات متقابل این متغیرها بسیار پیچیده و چندوجهی است و ما فقط یک تصویر کلی ارائه کردیم. برای مثال، «پرستیژ» بسیاری از اوقات مترادف با طبقه اجتماعی در نظر گرفته می‌­شود و گاهی عاملی که سبک زندگی را به طبقه اجتماعی مرتبط می­‌کند. واقعیت آن است که گاهی رسانه­‌ها پرستیژی برای مثلاً بازیگران سینما دست­‌و­پا می­‌کنند که بدون توجه به درآمد آنان یا میزان دسترسی به قدرت سیاسی و شبکه‌­های قدرت اجتماعی، تصور می­‌شود که در طبقه بالا قرار گرفتند در حالی که تنها به الگوی طبقه متوسط تبدیل شده‌­اند و احتمالاً پس از مدت محدودی که جذابیت تصویری آنان کمرنگ شد، گمنام خواهند شد. البته ممکن است در مواردی همین پرستیژ، اهرم فشار آنان در قراردادها و در نتیجه افزایش ناگهانی درآمدشان می‌­شود.

 

شکاف طبقاتی در آمریکا؛ آتش زیر خاکستر در بحران‌های اجتماعی +تصاویر

 

لازم به ذکر است با رشد رسانه­‌ها و افزایش مدگرایی و تبلیغات عمومی در مورد سبک زندگی، برخی جامعه­‌شناسان معتقدند سبک زندگی به مبنای تقسیم افقی و غیرسلسله­‌مراتبیِ افراد در یک جامعه تبدیل می­‌شود، کما اینکه با رشد ارتباطات، افراد در سطح جهان به خودآگاهی گروهی و طبقاتی در سطح جهانی می­‌رسند. اما با این وجود به نظر می­‌رسد با توجه به سود بالای مدها برای شرکت­‌های اقتصادی و وابستگی سبک زندگی فرد به میزان ثروت و قدرت وی، در آینده نزدیک همچنان سبک زندگی به عنوان متغیر وابسته به طبقه فرد، باقی خواهد ماند.

اختلاف طبقاتی ربطی به حقوق سیاسی و اقتصادی برابر برای افراد به عنوان شهروندان یک جامعه ندارد. در واقع وقتی جفرسون در اعلامیه استقلال آمریکا می­‌نویسد «همه انسان­‌ها برابر آفریده شده­‌اند»، به همین حقوق برابر اشاره می­‌کند، نه لزوم از بین رفتن طبقات اجتماعی.

تحرک اجتماعی به تغییر طبقه یک فرد در جامعه با توجه به استعدادها و تلاش شخصی وی اطلاق می­‌شود. در برخی جوامع مانند هند در گذشته، امکان تحرک اجتماعی وجود نداشت و هر کس باید در درون طبقه خانوادگی خود باقی می­‌ماند. اما گاهی بر مبنای قوانین نانوشته نیز ممکن است در یک کشور به ظاهر دموکرات، امکان تحرک اجتماعی در برخی حوزه‌­های حساس از بین برود یا دست­کم بسیار محدود شود.

افزایش اختلاف طبقاتی به­‌خودیِ‌خود امر نامطلوبی است اما اگر اختلاف طبقاتی بر مبنای امور نامعقولی چون نژاد، زبان، دین، جنسیت و مانند آن باشد یا اختلاف طبقاتی بر اثر تخلف و بی­قانونی به وجود آمده باشد، بسیار ناپسندتر است. به چنین مواردی تبعیض اجتماعی گفته می‌شود.

 

شکاف طبقاتی در آمریکا؛ آتش زیر خاکستر در بحران‌های اجتماعی +تصاویر

 

افزایش اختلاف طبقاتی در ایالات متحده

جامعه‌­شناسانِ منتقد معمولاً 5 طبقه را به صورت تقریبی در جامعه آمریکا از هم جدا می­‌کنند:

طبقه بالا و نخبگان: افراد این طبقه رؤسای مؤسسات باسابقه، سران دو حزب حاکم و صاحبان شرکت­‌های چندملیتی به ویژه در عرصه نفت و سلاح هستند که معمولاً از طریق نهادهای حکومتی به شکل‌­دهی سیاست­‌های دولت و از طریق شبکه­‌های رادیو-تلویزیونی به جهت­‌دهی افکار عمومی می‌پردازند. برخی جامعه­‌شناسان، همین گروه را نیز به دو گروه فراتر و فروتر تقسیم می­‌کنند.

طبقه متوسط بالا: شامل مهندسان، مدیران دولتی و خصوصی، حقوق­دانان، اساتید برجسته دانشگاه­‌ها و پژوهشگاه­‌ها، اعضای اصلی دو حزب حاکم، زمین‌­داران عمده و ...

طبقه متوسط پایین: کارمندان، کارگران ماهر، صاحبان مشاغل آزاد کوچک مانند یک رستوران، اساتید تازه­‌کار دانشگاهی، پژوهشگران، روزنامه‌نگاران، کشاورزان، ...

طبقه کارگر: کارگران عادی در کارخانه­‌ها و شرکت­‌ها و مؤسسات، تعمیرکاران، پیک­‌های موتوری، خدمتکاران رستوران‌ها و ...

طبقه فقیر: بیکاران، شاغلین تمام‌­وقت ولی دارای درآمد ناچیز، نظافتچی­‌ها، باربران و همه کسانی که نمی­‌توانند نیازهای اصلی یعنی خوراک، پوشاک، مسکن و درمان­‌های عمومی را برآوردند. این افراد اصطلاحاً زیر خطر فقر قرار دارند.

 

شکاف طبقاتی در آمریکا؛ آتش زیر خاکستر در بحران‌های اجتماعی +تصاویر

 

بنابر گزارش ایکستریم اینکوالیتی (Extreme Inequality)، از دهه 1970 میلادی سرعت افزایش درآمد طبقه بالا بیش از طبقه متوسط و طبقه پایین بوده است، در حالی که پیش از آن این روند معکوس بود. نتیجه چنین روندی را در آمارهای زیر مشاهده می­‌کنید:

· سهم یک­ درصدِ بالای جامعه از درآمدها، در فاصله سی سال (1976-2007) حدود سه برابر شده است (8.9% به 23.5%).

· رشد درآمد افراد، امری متفاوت از درآمد آنان است. در مقایسه میزان رشد درآمد طبقات مختلف ایالات متحده طی یک دهه، رشدی که یک­‌درصدِ ثروتمند آمریکا از سال 2002 تا 2007 میلادی تجربه کرد (حدود 63%)، از دهه 1920 میلادی که 70% بر درآمدشان افزوده شد، بی­‌سابقه بوده است، در حالی که درآمد 90 درصدِ پایین جامعه در همین مدت (2002 تا 2007) تنها 12% افزایش یافته است. این گروه در دهه 1920 میلادی نیز تنها 16% بر درآمدش افزوده شد. جالب است که در انتهای هر دو دوره (1929 و 2008)، بحران اقتصادی عظیمی رخ داد.

· آمار سال 2010 میلادی که توسط رابرت گرینستین مدیر مرکز بودجه و اولویت­‌های سیاست­گذاری منتشر شده است، نشان می­‌دهد بواسطه بحران اقتصادی، درآمد ده­ درصدِ پایین جامعه آمریکا 12% کاهش یافته است، در حالی که در همین مدت تنها 1.5% از درآمدِ نوددرصدِ ثروتمند جامعه کاسته شده است. چنین اختلافی که به گفته گرینستین از سال 1967 تاکنون بی­‌سابقه است، فشار زیادی به طبقه فقیر جامعه آورده و مشخص می‌­کند که بحران اقتصادی اخیر نیز براختلاف طبقاتی افزوده است.

 

شکاف طبقاتی در آمریکا؛ آتش زیر خاکستر در بحران‌های اجتماعی +تصاویر
نمودار میزان شکاف توزیع درآمد میان 1 درصد برخوردار جامعه آمریکا و 99 درصد طبقه متوسط و فقیر

 

· اختلاف میان ثروت دو گروه، بسیار بیشتر از این است: طبق پژوهش استیگلیتز از اقتصاددانان آمریکایی، دست­کم 40% از ثروت ایالات متحده در دست تنها یک­‌درصد شهروندان آمریکایی است. بدیهی است «ثروت» با «درآمد» متفاوت است و به تملک زمین، خانه، مؤسسات تجاری، سهام بورس و مانند این اشاره دارد.

· مؤسسه مطالعات سیاست عمومی اعلام کرد 1% از شهروندان آمریکا که در بالاترین طبقه جای می­‌گیرند،صاحب نصف صندوق­‌های مالی، بنیادها و بورس­‌ها هستند، در حالی که 50% پایینِ جامعه تنها 5% در این موارد سهم دارند.

· اختلاف طبقاتی وقتی دقیق­تر محاسبه می­‌شود که بدهی افراد هم در نظر گرفته شود. 90% از جامعه آمریکا 73% از کل بدهی­‌های شخصی را به دوش می­‌کشند، در حالی که 1% در بالاترین طبقه و با آن همه ثروت، تنها 5% از بدهی­‌ها سهم دارند.

 

شکاف طبقاتی در آمریکا؛ آتش زیر خاکستر در بحران‌های اجتماعی +تصاویر

 

ایده اصلی در مورد وضعیت مطلوب طبقات در یک جامعه، گسترش سهم طبقه متوسط از جمعیت و ثروت کشور است. در واقع هر چه طبقه متوسط بزرگتر باشد، یعنی اختلاف طبقاتی کمتر و عدالت اجتماعی بیشتر است. اما آنچه در سه دهه اخیر در ایالات متحده مشاهده می­‌شود، عکس این روند است. لازم به ذکر است طبقه متوسط در آمریکا، عهده­‌دار حفظ و تبلیغ سبک زندگی آمریکایی شناخته می­‌شود زیرا عمده شرکت­‌های اقتصادی و رسانه­‌ها بر زندگی این گروه متمرکز است.

برخی معتقدند اساساً «طبقه» در ایالات متحده معنا ندارد، گر چه نابرابری وجود دارد. یعنی نمی­‌توان گروه­‌هایی را با مرزهای مشخص از هم تمییز داد، اما به هر حال افرادی ثروت­مندتر، دارای مشاغل والامنزلت­‌تر و دارای دسترسی بیشتر به امکانات سیاسی و اجتماعی هستند. این سخن وقتی درست است که شبکه ویژه‌­ای در میان افراد هم‌رتبه وجود نداشته باشد، اما شواهد چیز دیگری را نشان می‌­دهد. در شرح علل اختلاف طبقاتی در آمریکا به این شبکه­‌ها هم اشاره خواهیم کرد.

 

علل اختلاف طبقاتی در آمریکا

هکر و پیرسون از پژوهشگران آمریکایی علت اصلی افزایش اختلاف طبقاتی را در تغییر سیاست­‌های دولت از اواخر دهه 1970 به ویژه از دولت ریگان می­‌دانند که حمایت از منافع ثروتمندان بیش از فقیران و طبقه متوسط مورد توجه دولت قرار گرفت. کنترل دولت بر سرمایه‌­داران کاهش یافت و نومحافظه­‌کاران بار دیگر سیاست­‌های دولت را به پیش از بحران 1929 برگرداندند. بدون شک سرمایه­‌گذاری شرکت­‌های ثروتمند در تبلیغات انتخاباتی و حتی سهامداری بسیاری از سیاستمداران به ویژه نومحافظه­‌کاران در صنایع بزرگ نفتی، گازی، تسلیحاتی و ...، از علل اصلیِ رویکرد دولت به برداشتن موانع از پیش­روی سرمایه‌­داران بوده است.

شکاف طبقاتی در آمریکا؛ آتش زیر خاکستر در بحران‌های اجتماعی +تصاویر

 

 

اختلاف فاحش ثروت طبقات در آمریکا به ویژه از آن جهت است که نه تنها به واسطه رشد لجام‌­گسیخته درآمد طبقات بالا بر اثر سیاست­‌های دولت، ثروت آنان افزون شده، بلکه ثروت طبقه متوسط و پایین در آمریکا نیز به ویژه در 10 سال اخیر به شدت ضربه خورده است، زیرا طی بحران اقتصادی اخیر که از بازار مسکن شروع شد، خانه و زمین بسیاری از افراد طبقه متوسط و پایین به دلیل عدم توان آنان در بازپرداخت وام­‌های بانکی بهره‌­دار، به نفع بانک­‌ها ضبط شد؛ بانک­‌هایی که در تملک طبقه بالای ایالات متحده قرار دارد.

 

پیامدهای سیاسی-اجتماعی اختلاف طبقاتی

اختلاف طبقاتی جدا از بحران اقتصادی که پیش می‌­آورد، پیامدهای سیاسی و اجتماعی فراوانی دارد.خطرناکترین پیامد سیاسی اختلاف طبقاتی، وقوع انقلاب است. وقتی دو یا چند شکاف اجتماعی بر یکدیگر منطبق می­شود، خطر بروز تنش میان دو گروه بیشتر می­‌شود. برای مثال اگر عمده ثروتمندان یک جامعه از سفیدپوستان و عمده فقرا از رنگین پوستان باشند، شکاف طبقاتی با شکاف نژادی بر یکدیگر منطبق شده و احتمال آن می‌رود فقرا علت فقر خود را در نژاد متفاوت خود بیابند و احساس تبعیض نسبت به آنها دوچندان میشود. در نتیجه بیم وقوع ناآرامی توسط فقرا علیه ثروتمندان افزایش می­‌یابد.

 

شکاف طبقاتی در آمریکا؛ آتش زیر خاکستر در بحران‌های اجتماعی +تصاویر

 

اما همیشه کار به انقلاب ختم نمی­‌شود. در جوامعی که مردم بدانند می­توانند با تغییر مسالمت‌­آمیز دولت، اوضاع را بهبود بخشند  یا دست کم حتی به خطا چنین احساسی داشته باشند  احتمالاً مهم­ترین پیامد افزایش شکاف طبقاتی تلاش برای تغییر دولت توسط اکثریت ناراضی خواهد بود.

پیامدهای اجتماعی شکاف طبقاتی بسیار بیش از این و اثرات آن بسیار وخیم­‌تر است. یکی از مهمترین نتایج آن، کاهش سرمایه اجتماعی است، یعنی افرادی که احساس تبعیض می­کنند کمتر با سیاست­‌های دولت حتی در حوزه فرهنگی یا سیاسی- همراهی می­‌کنند. این امر شتاب پیشرفت کلی یک ملت را در حوزه‌­های مختلف کم می­کند زیرا بخشی از جمعیت امکانات خود را از بقیه ملت و دولت دریغ می‌­کنند زیار حس می‌­کنند چرخ این جامعه تنها به سود عده‌­ای اندک می­‌چرخد.

یکی دیگر از نتایج شکاف طبقاتی تضعیف ملت­‌سازی است، تا جایی که در برخی از ایالت‌­های فقیر، گروه‌هایی تأسیس شده که خواهان استقلال از ایالات متحده هستند. بنابراین نمی­توان اختلاف طبقاتی را دست­کم گرفت زیرا اثرات وحشتناک آن تنها به حوزه اقتصادی محدود نمی­‌شود.

شکاف طبقاتی در آمریکا؛ آتش زیر خاکستر در بحران‌های اجتماعی +تصاویر
شکاف طبقاتی در آمریکا؛ آتش زیر خاکستر در بحران‌های اجتماعی +تصاویر
نقشه فقر در شهرها و ایالت‌های مختلف آمریکا

 

اوباما و تلاش برای کاهش اختلاف طبقاتی

در سالیان ابتدایی دولتمردی اوباما، نارضایتی‌­ها از دولت بسیار بالا بود: مردم مالیات سنگینی را می­‌پرداختند– و می­‌پردازند - که عمدتاً در جنگ‌هایی که دوست نداشتند ادامه یابد، خرج می­‌شد. در حالی که ثروتمندان دفاتر اصلی کار خود را در کشورهای دیگری قرار داده  و می­‌دهند - تا مجبور نباشند مالیات بدهند. ضمن اینکه سود کلانی از انجام سفارش­‌های ارتش آمریکا، از لباس و کلاه سربازان گرفته تا سلاح و موشک، و از استخراج نفت و گاز در کشورهای اشغال­‌شده گرفته تا فعالیت انحصاری اقتصادی در حوزه­‌هایی چون فناوری و راه‌­سازی بدست می‌­آوردند.

اوباما تلاش کرد با اتخاذ چند سیاست، نارضایتی‌­ها را مهار کند:

· اوباما پایگاه­‌های نظامی آمریکا را در عراق کاهش داد، گر چه بیش از 15000 نفر را به نام دیپلمات و کارمند سفارت و کنسولگری، در پایگاه‌­های سیاسی خود واقع در بغداد، اربیل و بصره نگه داشت.

شکاف طبقاتی در آمریکا؛ آتش زیر خاکستر در بحران‌های اجتماعی +تصاویر
با وجود اعلام خروج نیروهای آمریکایی از عراق، بیش از 15 هزار سرباز آمریکایی در قالب پیمان‌کاران امنیتی و حفاظت از سفارت عظیم آمریکا در این کشور باقی مانده‌اند

· دولت لوایحی چون حمایت از حقوق مهاجران – که عموم آنها فقیر هستند - و تأمین بیمه درمانی برای همه را پیگیری می‌­کند و تبلیغات فراوانی در این مورد انجام می­­‌دهد.

· در کنار این اقدامات، مراکز نظرسنجی معتبر همچون گالوپ و پیو جهت همراهی با کلیت نظام سیاسی و اقتصادی آمریکا، کمتر به اختلاف طبقاتی و عمدتاً به ثبات اقتصادی می­‌پردازند.

 


 

با توجه به تلاش­های اوباما برای حل نارضایتی­‌ها، طبق آمارهایی که پایگاه گالوپ در چندماه اخیر اعلام کرده است، در طول 6 سال حکومت دموکرات‌ها، شاخص استاندارد زندگی مهاجران از آمریکای لاتین و سیاه­پوستان  که عمدتاً در طبقات پایین جای می­‌گیرند  بیش از سفیدپوستان رشد کرده است (60 و 47 در برابر 40). این ارقام در سال 2008 میلادی یعنی آغاز کار اوباما به ترتیب، 31، 16 و 25 بود (شاخص استاندارد زندگی= درصد کسانی که گفته­‌اند وضع ما بهتر شده، منهای درصد کسانی که گفته‌­اند وضع ما بدتر شده).

ولی این همه ماجرا نیست. آمارهای نگران­ کننده­ ای روی میز کار اوباما قرار دارد:

· اطمینان طبقات پایین به آینده اقتصادی­شان، همچنان کمتر از اطمینان طبقات بالا است و حتی این فاصله یک­‌درصد هم بیشتر شده است. در انتهای سال 2009 میلادی، اطمینان اقتصادی طبقه بالا منفیِ12 و اطمینان اقتصادی طبقات پایین منفی 25 بوده است. این رقم هم­‌اکنون در سال 2014 میلادی به ترتیب منفیِ5 و منفیِ19 است (شاخص اطمینان اقتصادی= درصد کسانی که گفته‌­اند اوضاع اقتصادی رو به بهبود است منهای درصد کسانی که گفته‌­اند رو به ضعف است). بگذریم که منفی‌­بودن این ارقام نشان می­‌دهد چشم‌­انداز اکثر مردم آمریکا نسبت به اقتصاد آمریکا، تیره­‌وتار است.

 

شکاف طبقاتی در آمریکا؛ آتش زیر خاکستر در بحران‌های اجتماعی +تصاویر
نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد بیشتر مردم آمریکا معتقدند طرح خدمات درمانی عمومی اوباما موفق نخواهد بود

 

· آمار رسمی دولت آمریکا نشان می­‌دهد درصدِ طبقه فقیر از کل جامعه آمریکا، 20% افزایش پیدا کرده است. آخرین آمار دولت در این مورد به سپتامبر 2013 برمی­‌گردد که طبق آن طبقه فقیر آمریکا که زیر خط فقر قرار دارند، از 12.5% جمعیت آمریکا در سال 2007 میلادی به 15% در سال 2012 میلادی (46.5 میلیون نفر) رسیده‌­اند. این درصد از سال 1959 که چنین آماری منتشر می­‌شود، بی­‌سابقه است. فاجعه‌­بارتر اینکه این آمار در میان کودکان افزایش می­‌یابد. برای مثال در سال 2010 میلادی 22% از کودکان در آمریکا زیر خط فقر قرار داشته‌­اند.

· آمار دیگر نشان می‌­دهد یک­‌پنجمِ شاغلان آزاد در ایالات متحده  که عمدتاً در طبقه متوسط پایین جای می­‌گیرند  گفته­‌اند در یک­سال گذشته هیچ فرصتی برای تعطیلات نیافته­‌اند، ضمن اینکه یک­‌پنجم دیگر نیز تنها یک­‌هفته یا کمتر از آن را به تفریح گذرانده‌­اند. دیگر حساب طبقه کارگر و طبقه فقیر روشن است!

اوباما فرصت زیادی برای حل این مشکلات ندارد.

 

جمع­‌بندی

مشکل اختلاف طبقاتی تنها منحصر به آمریکا نیست. در جمع کلی، 1% از جمعیت جهان دارای 46% از کل ثروت دنیا هستند. البته به گزارش هافینگتون­ پست، باز هم بیشترین درصد از دومیلیون انسانی که در دو سال اخیر (نیمه 2012 تا نیمه 2014 میلادی) به این گروه اضافه شده‌­اند، به کشور آمریکا تعلق دارد. نظام لیبرال اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد، راهی برای پیشرفت و گسترش خود جز بازگذاشتن دست ثروتمندان و سرمایه‌داران نمی­‌بیند تا جایی که این وضعیت به بحران بیانجامد و نارضایتی­‌ها افزون شود. طبیعی است راهی که پس از بحران 1929 پی گرفته شد، نتیجه نداد زیرا پس از چندی دوباره اختلاف طبقاتی و تبعیض به جامعه آمریکا باز گشت. ثروتمندان از نفوذ خود در مراکز سیاسی و رسانه­‌ها بهره می­‌گیرند و موانع حقوقی و اجتماعی را یکی پس از دیگری از پیش روی ماشین توسعه سرمایه­‌داری برمی‌­دارند.

پس از اوج­‌گیری جنبش تسخیر وال‌­استریت، اختلاف طبقاتی به یکی از موضوعات روز تبدیل شد، ولی دولت و رسانه‌­ها موضوعات دیگری را در حوزه عدالت اجتماعی برجسته کردند: حقوق همجنس­بازان؛ میزان پوشش بیمه درمانی؛ لزوم رفع نابرابری در درآمد زنان و مردان و ... . اما آمریکاییان اگر از چنبره حکومت رسانه‌­های جمعی آزاد شوند، خواهند فهمید که سیر کلی نظام سیاسی-اقتصادی آنان بر افزایش نابرابری است. سرمایه‌­داران از سرکارماندن دو حزب حاکم با وجود سه حزب سراسری دیگر و حدود 30 حزب کوچکتر در آمریکا حمایت می‌­کنند و سیاستمدارانِ این دو حزب نیز ابزار رشد سرمایه­­‌ها را فراهم می­‌سازند.

این وضعیت تا چه زمانی می‌­تواند ادامه یابد؟

منابع و مآخذ:

· http://alef.ir/vdchzvn-.23nqkdftt2.html?67041

· http://fa.uscloseup.com/content/37771

· http://thinkprogress.org/economy/2011/10/03/334156/top-five-wealthiest-one-percent/

· http://udel.edu/~cmarks/What%20is%20social%20class.htm

· http://www.census.gov/newsroom/releases/archives/income_wealth/cb13-165.html

· http://www.gallup.com/poll/172889/one-five-microbusiness-owners-took-no-vacation-last-year.aspx

· http://www.gallup.com/poll/172889/one-five-microbusiness-owners-took-no-vacation-last-year.aspx

· http://www.gallup.com/poll/174308/economic-confidence-dips-two-points-july.aspx

· http://www.gallup.com/poll/174506/hispanics-positive-standard-living.aspx

· http://www.huffingtonpost.com/2013/10/09/richest-1-percent-wealth_n_4072658.html

· http://www.morethanmoney.org/articles.php?article=A-Portrait-of-Class-Groups-in-the-United-States_162

· http://www.nationalmemo.com/the-shocking-truth-about-inequality-in-america-the-top-1-percent-have-40-percent-of-all-of-the-nations-wealth/

· http://www.pbs.org/peoplelikeus/resources/essays6.html

· http://www.theepochtimes.com/n2/united-states/poverty-rate-up-median-income-down-in-us-61556.html

· http://xroads.virginia.edu/~MA01/Davis/newport/class/class_overview.html

· https://www.boundless.com/sociology/textbooks/boundless-sociology-textbook/stratification-inequality-and-social-class-in-the-u-s-9/social-class-in-the-u-s-74/social-class-in-the-u-s-437-10397/

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 68 صفحه بعد